قرآن راه هدایت

گروه ختم قرآن روزی یک صفحه و در جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان میباشد.

قرآن راه هدایت

گروه ختم قرآن روزی یک صفحه و در جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان میباشد.

قرآن راه هدایت

وبسایت گروه ختم قرآن یک صفحه ای

قوانین گروه:

1 - چت ممنوع

2 - صفحه قرآن مربوطه به هر روز و کلی مطالب دیگر هرشب توسط بنده در گروه قرار میگیرد.

3 - از گذاشتن مطالب غیراخلاقی و غیر اسلامی پرهیز شود.

برای عضویت در گروه ختم قرآن یک صفحه ای کلمه ★ختم★ را
به شماره 09377836114 داخل واتس آپ بفرستید.

نویسندگان
پیوندهای روزانه

درس چهاردهم : نفس

شنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۳۳ ق.ظ


درس چهاردهم:

نفس

آیت‌الله استادی و شاگردی آیت‌الله مجتهدی


یادم هست آیت الله استادی بچه که بود می‌آمد پیش من درس می‌خواند. رویش نمی‌شد به من بگه، به یکی می‌گفت که به فلانی بگو که من روزی یک صفحه معراج السعادۀ بخونم. اون موقع چون جوان بودم قبول می‌کردم.آیت الله اسدرس چهاردهم:

نفس

آیت‌الله استادی و شاگردی آیت‌الله مجتهدی


یادم هست آیت الله استادی بچه که بود می‌آمد پیش من درس می‌خواند. رویش نمی‌شد به من بگه، به یکی می‌گفت که به فلانی بگو که من روزی یکصفحه معراج السعادۀ بخونم. اون موقع چون جوان بودم قبول می‌کردم.آیت الله استادی پیش من یک ساله شد، رگ مقدسی داشت، مقید به نماز جماعت بود. هنوز عمامه نداشت روزی یک صفحه کتاب پیش من می‌خواند و من هم حوصله می‌کردم.

چند روز پیش یک کسی آمد تو دفتر با من کاری داشت. چهره خیلی نورانی داشت. به آقای نصیری گفتم ما امروز یک آدم دیدیم. آخه از در خانه تا اینجا که میام آدم نمی‌بینم. حالا شما خوبید ولی اوضاع خیلی بد شده،آدم مسافتی رو که میره یک آدم نمی‌بینه. گاهی اوقات آدم باید بنشینه با نفسش یک حساب کتابی بکنه. به نفسش بگه خب تا کی؟ بسه دیگه. به فکر خودت باش، نفس به فکر ما نیست به فکر خودشه.


اسب سرکشی که انسان باید آن را مهار کند


روایت داریم که نفس مثل اسب سرکشه. گاهی اسب سرکش فرار می‌کند. اگر کسی وارد طویله بشه دهنه را سفت می‌گیره ولی بازم زورش نمی‌رسه. اسب می‌ره به سمت آخور که جو بخوره، سر صاحبش را می‌زنه به سر در طویله. وقتی افتاد و در خون خودش غوطه‌ور شد، با خیال راحت میره جو می‌خوره. اسب می‌خواهد جو بخوره به فکر صاحبش نیست که چه بلایی سرش میاد. نباید به حرف نفس گوش کرد و باید توکل کرد به اهل بیت و خدا. بگی من می‌خواهم خوب بشم، دستم رو بگیر. اگه بگی به خدا، خدا کمکت می‌کنه.

تادی پیش من یک ساله شد، رگ مقدسی داشت، مقید به نماز جماعت بود. هنوز عمامه نداشت روزی یک صفحه کتاب پیش من می‌خواند و من هم حوصله می‌کردم.

چند روز پیش یک کسی آمد تو دفتر با من کاری داشت. چهره خیلی نورانی داشت. به آقای نصیری گفتم ما امروز یک آدم دیدیم. آخه از در خانه تا اینجا که میام آدم نمی‌بینم. حالا شما خوبید ولی اوضاع خیلی بد شده،آدم مسافتی رو که میره یک آدم نمی‌بینه. گاهی اوقات آدم باید بنشینه با نفسش یک حساب کتابی بکنه. به نفسش بگه خب تا کی؟ بسه دیگه. به فکر خودت باش، نفس به فکر ما نیست به فکر خودشه.


اسب سرکشی که انسان باید آن را مهار کند


روایت داریم که نفس مثل اسب سرکشه. گاهی اسب سرکش فرار می‌کند. اگر کسی وارد طویله بشه دهنه را سفت می‌گیره ولی بازم زورش نمی‌رسه. اسب می‌ره به سمت آخور که جو بخوره، سر صاحبش را می‌زنه به سر در طویله. وقتی افتاد و در خون خودش غوطه‌ور شد، با خیال راحت میره جو می‌خوره. اسب می‌خواهد جو بخوره به فکر صاحبش نیست که چه بلایی سرش میاد. نباید به حرف نفس گوش کرد و باید توکل کرد به اهل بیت و خدا. بگی من می‌خواهم خوب بشم، دستم رو بگیر. اگه بگی به خدا، خدا کمکت می‌کنه. 

۹۴/۰۶/۱۴ موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد حسین محسنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی